باران احساس

دست نوشته

باران احساس

دست نوشته

تمام داراییم

من نمی دونم دوست داشتن چیه که هر بار یکی رو دوست داشتم دنیا گفت به درک!

یه دیوار بلند کشید جلوم و گفت حق حرف زدن نداری، حق بغل کردن، حق بوسیدن!

یه خط قرمز کشید جلوی پام و گفت از این جلوتر نمی تونی بری!

من نفهمیدم دوست داشتن چه گناهی بود که همیشه خدا، دنیا بهم گفت استغفرالله، توبه کن!


یه شب پاشو بیا حوالی خواب های من و ببین که چقدر از خیال تو پُره!


خودت رو بذار جای من و ببین که دست خودم نیست!

دستم رو بگیر تا بفهمی مور مورِ سرما و هجوم ابرهای تیره بارون‌زا توو دلگیریِ یه عصر پاییزی که همه فقط حرفش رو میزنن یعنی چی!


تو حوالی من نیستی، هیچوقت نبودی

و این تمام دارایی من از بودنته


پریسا_زابلی_پور