باران احساس

دست نوشته

باران احساس

دست نوشته

زمانه...!

بعضی چیزها رو

باید سروقت خودش داشته باشی ...

وقتش که بگذره ،

دیگه بود و نبودش برات فرقی نمیکنه !

چون به نبودنش عادت کردی

و یاد گرفتی چگونه بدون اینکه داشته باشیش ، زندگی کنی ...

بعضی چیزها ، مثل  حس ها و تجربه ها ، دوره ی خاص خودش رو داره ‌‌...

مثلأ یک دوره ای

آدم دوست دارد عاشق باشه ...

مثل خیلی های دیگه کادو بخره ،

ذوق کنه ، برای کسی مهم باشه ...

وقتی نیست ،

زمانش که بگذره ، دیگه فایده ای نداره...

کم کم به تنها بودن میون جمعیت بزرگ دو نفره ها عادت میکنی و یاد میگیری تنهایی حال خودت رو خوب کنی ...


اینکه میگند :

عشق تاریخ مصرف نداره

و پیر و جوان نمی شناسه ، درست ...

اما عاشق شدن در بیست سالگی با عاشق شدن در چهل سالگی قابل مقایسه است ؟


آدم یک چیزهایی رو

سر وقت خودش باید داشته باشه ...

وقتی سرزنده و شاده ،

وقتی جوانه  ...

یک چیزهایی مثل عشق

و حس و حال عاشقی ،

وقتش که بگذره ، رنگش خاکستری میشه! 

و شاید هرگز نتونی تجربه اش کنی ،


هرگز ...



نازنین_عابدین_پور