خوش داشتم کسی مرا نشناسد
هیچکس از دردها و غمهایم آگاهی نداشته باشد
هیچکس از رازها و اشکهایم چیزی نفهمد
هیچکس به من محبت نکند
جز خدا انیسی نداشته و جز او به کسی پناه نبرم
اما ندایی مرا به سوی نوشتن سوق میداد
که بدینسان قلم و عشق را به یاری طلبیدم
و هرآنچه برای گفتن داشتم
بر سپیدیهای کاغذ بر گرفتم
و من مینویسم برای دلتنگی هایم
برای تنهایی هایم
و برای خاطراتم
و من با بغض دلم و یاری قلم، تمام عاشقانه هایم را تقدیم میکنم به روح سرسبز بهار
...